بهراد عزیزمبهراد عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

برای بهراد عزیزم ...

سفر به مشهد مقدس

سلام عزیز دلم  زندگی من . عشق من . جون من . هر چی بگم در وصف تو کمه . پسر گلم پوزش که من  مطالب رو با تاخیر برات میزارم . ما در تاریخ  پنج شنبه 3مهر 93 به اتفاق خانواده 3 نفری ما و 2 تا عمه ها با خانوادشون و مامان بابایی راهی مشهد شدیم . که  ما با قطار تهران مشهد  ساعت 10 شب حرکت کردیم . برای اینکه راحت باشیم هم دو تا کوپه گرفتیم من همش می ترسیدم شما اذیت بشی آخه از این که نتونسته بودیم تو این تاریخ که همه وقتشون رو خالی کرده بودن بلیط هواپیما بگریم من یکم ناراحت بودم آخه یا تو 10 ساعت تو قطار برام تصور سختی بود ولی خدا رو شکر نه تو اذیت شدی نه من فقط من نتونستم بخوابم ولی در کل خوش گذشت  دختر عمه &nb...
21 مهر 1393

3 ماهگیت مبارک عزیزم

سلام عزیز مامان  عشق من نازدونه من  فرشته کوچولوی من لحظه ها در گذرند هر روز می گذرد و تو بزرگ و بزرگ تر میشی و من هر روز بیشتر عاشقت میشم و وابستگیم بیشتر .انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی  3 ماه به سلامتی گذشت و وارد چهارمین ماه از زندگی شیرینت شدی . عزیزم چشم بزاریم روی هم به جای 4 ماهگی وارد 4 سالگی و... میشی پس از لحظه لحظه وجودت لذت میبریم و خدا رو شکر میکنیم . 3ماهگیت مبارک عزیزم .  15 شهریور تولد من بود که فرداش 16 شهریور تو 3 ماهه شدی این شد که بابا جون یه جشن کوچولو برا 2 تامون گرفت و خیلی هم بهمون خوش گذشت و کادوهایی خوشگلی هم بابایی و باباو مامان خودم برامون گرفته بودن دستشون درد نکنه...
17 شهريور 1393

روزانه های بهراد جون

سلام شازده کوچولوی من هستی من عشق من و نازنین پسرم  داری روز به روز بزرگتر و شیرین تر  میشی داری  یواش یواش خنده های معنی دار و هدف دار میکنی و وقتی باهات بازی میکنیم و باهات حرف میزنم شروع میکنی به دلربایی نمی دونی چقدر شیرینی مثل عسل . عزیزم این روزها تو یکم ریفلاکس داری و باید دارو استفاده کنی البته ماشالا وزن گیریت خوبه  شیرت رو یکم  بالا میاری البته خدا رو شکر جای نگرانی نیست عمه جون که متخصص اطفاله و همش از این نی نی های با این مشکل هر روز پیشش میرن میگه خوب میشی بابایی هم میگه اگه وزنگیریش خوبه جای نگرانی نیست ولی باید روزی 2 بار رانتیدین بخوری اوایل دلم نمی یومد بهت دارو بدم ولی سر دلت میسو...
2 شهريور 1393

روز پزشک مبارک

  همسر عزیزم روز پزشک بر تو مبارک باد. امسال بهراد جون هم به بابایی مهربونش این روز رو تبریک گفت با خنده های نازش و با وجود گرمش . انشالا پله های ترقی رو با خوشی و موفقیت طی کنی و امسال فوق یه رشته عالی قبول بشی . .دوست داریم عزیزم .   ...
2 شهريور 1393

2ماهگی بهراد گلی و واکسن زدن

قلب من عشق من زندگی من 2 ماهگیت مبارک گل پسرم ایشالا 2 سالگی و بعد تا 100 سالگیت همیشه خوش و خرم و سرزنده باشی عشق مادر . بالاخره 2 ماه از زندگی شیرین و قشنگ ما با تو گذشت و وارد سومین ماه قشنگ با هم بودن شدیم انگار همین دیروز بود که تو به دنیا اومدی ولی خیلی این روزها داره زود میگذره و من و بابایی برا این روزهای شیرین دل تنگ میشیم آخه اینقدر تو شیرین و خوشمزه ای که من و بابایی ازت سیر نمیشیم . من که دیگه هیچی همه دیگه دونستن من چقدر به تو وابسته شدم .نمی تونم حتی به یه لحظه جدایی فکر کنم موندم چه طوری می خوام برم دانشگاه . خوب گل پسرم از این روزهای خوش 3 نفرمون برات بگم که خیلی شیرینه و تو چقدر ماشالا بزرگ شدی . ناز ...
19 مرداد 1393

گل پسر من 40 روزه شد

  عزیزم عشقم جونم نازم  هر چی بگم بازم کمه عسلم تو اینقدر شیرینی که ازت سیر نمیشم  خدا رو شکر 40 روز به خوشی گذشت و چله گل پسری در اومد ایشالا که گذران عمرت به خوشی مامانی . روزگیت مبارک پسملی مامان   بهراد من خیلی حس قشنگیه وقتی تو رو بغل میکنم  و وقتی گریه میکنی فقط تو آغوش من آروم میگیری خیلی حس قشنگیه من با تموم عشقی که به تو دارم شیرت میدم و تو با چشمای قشنگت به من نگاه میکنی و ووقتی می خوام از پیشت برم با نگاه قشنگت منو تعقیب میکنی آخه دیگه داری منو میشناسی وقتی گریه میکنی تا میام بالا سرت گریه هات کمتر میشه و وقتی بغلت میکنم شروع میکنی به ناز کردن منم بوس بارونت میکنم و زود بهت شی...
24 تير 1393

1 ماهگیت مبارک

سلام دردونه من  من فدات بشم که الان 1 ماهه که پیش منی چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی خدا رو شکر که الان پیشمی و سالم و سر حالی. عزیزم    ماهگیت مبارک انشالا 100 ساله شی. عسل من ماشالا تو این 1 ماه خوب بزرگ شدی و جون گرفتی 10 تیر بود که بردمت به بهداشت برا قد و وزن ماشالا هم وزنت اضافه شد بود و هم قدت و گفتن که شیرت خوبه که تو خوب وزن گرفتی آخه من همش نگران بودن نکنه شیرم کمه ولی خدا رو شکر بهترم شده .  این یه مدت که نبودم که برات بنویسم درگیر امتحانات ارشدم بودم خدا رو شکر به خوبی تموم شد .تو هم پسر خوبی بودی  فقط تند تند شیر می خواستی منم مجبور بودم کتابم رو زمین بز...
16 تير 1393