بهراد عزیزمبهراد عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

برای بهراد عزیزم ...

6 ماهگیت مبارک عسلم

1393/9/18 18:27
نویسنده : مامان و بابا
863 بازدید
اشتراک گذاری

http://zibasaz.niniweblog.com/ عزیز دل من

 

 

217.gifماهگیت مبارک عزیزترینم 

6 ماه از قشنگترین روزها رو با هم سپری کردیم و وارد هفتمین ماه از زندگی قشنگت شدی انشاا... که باقی ماه ها و سالهای زندگیت رو هم به شادی و خوشی طی کنی .

عزیز مامان واکسن شش ماهگیت رو هم به سلامتی زدی و تا 1 سالگی فعلا واکسن نداری . امروز صبح من شما و بابایی با هم رفتیم برا زدن واکسن و چکاپ ماهانه . خدا رو شکر رشدت خوب بود قدت 68 و وزنت هم 8 کیلو که به خاطر اینکه هفته پیش مریض بودی 400 گرم کم کرده بودی و شده بودی 8 کیلو . عیب نداره سلامتی مهم تر از همه چیزه . بعد از قد ووزن رفتیم برا زدن واکسن  تو همش دست و پا پرت میکردی و می خندیدی و من ناراحت که الان تو اذیت میشی و گریه میکنی وقتی اولین واکسن رو زد انگار خیلی درد نگرفت یکم گریه کردی ولی دومی رو که زد شروع کردی به گریه کردن که سریع اومدم و بغلت کردم آخه من طاقت نیاوردم پیشت وایسم ولی بعد از بغل کردن آروم شدی و تو ماشین خوابیدی . خدا رو شکر الانم حالت خوبه و تب هم نداری .

اما از کارهایی که جدیدا میکنی برات بگم که یه روز قبل از 6 ماهگیت 15 آذر اولین غذات رو خوردی و نوش جون کردی من با کلی ذوق برات سوپ درست کردم و با کلی ذوق هم رفتم وسایل غذات رو باز کردم و شروع کردی به غذا خوردن اولش خوشت نیومد ولی بعدش خوشت اومد و خوردی . چند روز قبل خونه مامان جون که برامون سوپ درست کرده بود تو همش غر میزدی که به تو هم بدیم من یکم از آبش گذاشتم دهنت دیگه تو ول کن نبودی گریه ای میکردی که بماند دوباره یکم دیگه از آبش ریختم تو دهنت مثل اینکه خیلی خوشت اومده بود ولی من ترسیدم بهت بدم چون هم ادویه داشت و هم رب . ولی از اون سوپه بیشتر از سوپی که من برات درست کرده بودم خوشت اومد .یه بار برات فرنی درست کردم و یه 3 باری هم بیسکویت مادر بهت دادم که از بیسکویت بیشتر از همه خوشت میاد . نوش جونت عزیزم . 

کار دیگه که میکنی ادامه غلت زدناته که قبلا تو 5 ماهگی چند تا پشت سر هم میزدی الان دیگه امون نمیدی دور سالنو برا خودت میچرخی و به همه چی دست میزنی دیگه از دکوری ها گرفته تا به کشوی میز تی وی . ماشالا خیلی شیطون شدی یه چند روزی هم هست که باسنتو از زمین بلند میکنی و یه دونه به عقب میری یه دونه به جلو حالت خزیدن داری . الهی من قربون حرکاتت برم .

سر میز غذا همش دلت می خواد همه چی رو بکشی یا بگیری دستت بندازی زمین . تو صندلی غذات هم موقع غذا خوردن ما واینمیسی همش می خوای بیای بغل و هر چی که میگیری دستت اول میزاری دهنت بعد پرت میکنی زمین .

خیلی شیرین شدی ماشالا ما که برات ادا و شکلک در میاریم می خوای تقلید کنی ولی نمی تونی و شروع میکنی برا خودت صدا در آوردن به قول بابایی داره آواز می خونه و به قول خودم پسری تعریف داره . 

عاشق مردایی و بغل مردها رو بیشتر از خانم ها دوست داری و با اونا بیشتر بازی میکنی وقتی بابایی رو میبینی یا صداشو میشنوی انگار می خوای پرواز کنی معلومه که بابایی میشه ...

راستی 12 آذر اولین بار سوار روروک شدی ولی بلد نیستی راه ببری منم زیاد نمی زارمت میترسم زود باشه .عاشقتم گلم .

عاشقتیمممممممممممممممممممم عزیزتریییییییییییییییییییییییییین .

اینم چند تا عکس خوشمل از گل پسری.

جیگرتو قربون که داری برنامه کودک نگاه میکنی .

اینجا انگار می خواد بگه من ...

من عاشق این عکس و خنده بعدی ام .

خنده ای شیرین 

اینجا پسری دکتر شده می خواد صدای قلب خودشو گوش بده .

 

اینجا از واکسن زدن برگشته خوابیده .

اولین غذا خوردن گل پسر .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان علی
19 آذر 93 0:43
شش ماهگی مبارک. ..ماشاالله به این پسر ناز و خوشگل...
♥ مامان مهیلا ♥
19 آذر 93 0:45
ماشالله چقدر بزرگ شده خدا حفظش کنه ناز بود تازتر شده بووووس
♥ایدا♥
15 دی 93 10:23
واییی چه قدر خوشگه کوچلوی ناز 6 ماهگیت مبارک به ما هم سر بزنید اگه با تبادیل لینک موافقید خبر بدید؟
مامان پریا
15 دی 93 14:42
سلام عزیزم ببخش دیر بهت سر می زنم سرم عجیب با رادمهر شلوغه...ماشالا پسرت بزرگ شده خیلی با مزه شده یهو که دیدمش جا خوردم این فسقلیا خیلی زود چهره عوض می کنن همیشه شاد باشین و لباتون بخنده
مامان ماهان
4 بهمن 93 0:27
ماشالله به گل پسر ناز خداحفظش کنخ