فقط 4 روز مونده
سلام فرشته کوچولوی من
خوبی چراغ زندگیمون
مامانی الان که دارم برات مینویسم همینطوری داره اشک از چشمام سرازیر میشه نمی دونم چرا به خاطر استرسه ، به خاطر ذوق نزدیک شدن به دیدن روی ماهته ، نمیدونم...
فقط از خدا اینو می خوام که امانتی رو که در وجود من گذاشته به سلامتی و تندستی به دنیا بیارم .
نمی دونم برات از چی بگم از چی بنویسم آخه همش گل من روز مونده که قدم رو چشممون بزاری و به این دنیا بیای همش این روزا با خودم میگم چقدر روزای سختی در انتطارمه اما شیرین مثل عسل . خدا کمکم کنه که بتونم مادر خوب برا تو و همسر خوب برا بابایی باشم .
بهراد جونم این روزا یکم سرم شلوغه همش در حال برنامه ریزی و تدارک برنامه و خرید برا خونه هستیم که وقتی گل پسرم میاد چیزی کم نباشه .انشالا که 16 خرداد جمعه صبح میریم بیمارستان و بعدش تولد تو نازنینم خدا کمکمون کنه که هر دومون سالم و سلامت از اتاق عمل بیرون بیایم .
گلم خیلی حالم خوب نیست نمی تونم بیشتر از این برات بنویسم انشالا که میام شب قبل از اومدنت هم از آخرین شب با هم یکی بودن و اخرین روز بارداریم مینویسم.
دوستت دارم گل پسملم .