تو پسملی یا دخملی
عزیز دلم شنبه 14 دی من وبابایی دیگه از سر کنجکاوی رفتیم سونوگرافی نمیدونم چرا من اینقد تاکید داشتم اون روز برم سونو بعد از چند جا که رفتیم وقت نداشتن بالأخره یه سونوگرافی پیدا کردیم که گفت نوبتتون 9 شب منم قبول کردم من نشستم تو مطب و بابایی رفت ولی بعد از کلینیک اومد پیش من خلاصه بعد از این همه انتظار نوبت من شد که برم روی ماهت رو ببینم خدا رو شکر همه چی خوب بود شما هم سر حال همش در حال جنب و جوش بودی سن حاملگی 17 هفته بود وشما هم یک گل پسر برا منو بابایی هستی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی