بهراد عزیزمبهراد عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

برای بهراد عزیزم ...

36 هفتگی و سراشیبی روزها

1393/2/30 16:37
نویسنده : مامان و بابا
240 بازدید
اشتراک گذاری

http://zibasaz.niniweblog.com/پسر گلم

خوبی جوجه طلایی من 

عزیز دل مامان  دیگه من و بابایی شمارش معکوس رو شروع کردیم هر روزی که تموم میشه با کلی ذوق میگم یه روز کم شد توی یه برگه روزها رو نوشتم و هر روزی که تموم میشه خط میزنمتصاویر کوچک مدرسه خیلی دلتنگتیم ولی من کلی استرس دارم بابایی میگه براتغییر شرایطه انشالا که بتونم با شرایط جدید خیلی زود کنار بیام .

خط ستاره

فرشته کوچولوی من 2 روز پیش رفتم پیش خانم دکتر  وزن و فشار اینارو گرفت ولی متاسفانه فشارم 13 بود کلی ترسیدم البته اصلا سابقه نداشت چون هر روز بابایی فشارم رو میگرفت 10 نهایتا 11 بود بعد  قلب مهربونت رو  چک کرد که خیلی منظم و قشنگ میزد . خانم دکتر گفت خودم دوباره فشارت رو میگیرم ولی ایندفعه 12 بود.خانم دکتر گفت باید یکسری آزمایش بدی یه خورده مشکوکه  گفتم سر دلم جایی که پاهای کوچولوی تو اونجاست هم درد میکنه دوباره به آزمایشها اضافه کرد من که دیگه از استرس داشتم میمردم و کمی هم گریم گرفته بود ابتسامات وبكاء سمايلات حزينه ابتسامات وخيبه آخه تنها رفته بودم دکتر مامان رقیه سرماخورده بود و حاش خوب نبود و بابایی هم باید میرفت مطب از پیش خانم دکتر سریع رفتم آزمایشگاه که آزمایش هارو انجام بدم که اورژانسی بود و برا 1 ساعت آماده شد . دوباره رفتم پیش خانم دکتر گفت خدا رو شکر همه چی خوبه هم آنزیم های کبدی و هم وضعیت پلاکتها ولی یکم عفونت ادراری دارم که باید قرص بخورم . خانم دکتر گفت یک هفته دیگه بیا و خیلی مراقب فشارت باش هر روز فشارت رو بگیرو  و مراقب حرکات تو خوشگلم باشم که کم نشه . حالا من که 2  روز از پیش خانم دکتر اومدم خدا رو شکر فشارم همش 10 ولی عزیزم تو حرکاتت یه خورده کمتر شده . دیگه داری این آخر کاری مامانی رو می ترسونی اگه این حرکاتت این جوری ادامه پیدا کنه مجبوریم بریم بیمارستان کهnsdDocuments EKG icon بگیرن .

 

خط ستاره

 

الان تو هفته 36 هستی گلم هفتگیت مبارک.

خانم دکتر تقریبی گفت برا 16 یا 18 خرداد انشالا تاریخ زایمان رو میزنم باید ایندفعه که رفتم سونو بشم که ببینیم با سونو چند هفته ای .

با حساب 18 خرداد فقط  روز مونده که بیای بغلم عزیزترینم .

انشالا که به سلامتی بیای ناز من ما سالنت رو هم رزرو کردیم برا 24 خرداد که برات شب هفت بگیریم دوست داشتم که دهم تولدت مهمونی داشته باشیم ولی شرایط امتحانات خودم و عمه مریم باعث شد که شب هفتت رو جشن بگیریم انشالا .

خطوط کریسمس

خوشگل من مامان رقیه یه 2 روزه که همش داره میاد اینجا خونمون رو مرتب میکنه یه جورایی خونه تکونی میکنه4.gif  که برا اومدن نوه گلش که دومین نوه اش میشی همه چی مرتب بشه منم که دیگه اینقدر سنگین شدم کار کردن برام خیلی مشکله . دست درد نکنه مامان جونم .

خوب عزیزم این روزا یه خورده سرم شلوغه  تا پست بعدی که انشالا برم پبش خانم دکتر که تاریخ زایمان رو دقیق تر بگه و روی ماهت رو ببینم و بیام برا تعریف کنم http://zibasaz.niniweblog.com/.

 

دوستت داریم عشق من و بابایی .animated kissing smiley for orkut, myspace, facebook

 

http://zibasaz.niniweblog.com/

پسندها (1)

نظرات (6)

مامان رادمهر
30 اردیبهشت 93 17:03
عزیزم قدر این روزای اخرو بدون که بعدا دلت حسابی تنگ می شه ایشاالله سالمو صالح بغل بگیریش
مامان مهنا
30 اردیبهشت 93 23:32
اي جانم پس ديگه چيزي نمونده دخمل منم 12خرداد مياد هر روز كه ميگذره كلي خوشحال ميشم ايشالله ني ني تون رو به سلامتي بغل بگيرين
مامان علی
31 اردیبهشت 93 0:13
سلام...36هفتگی مبارک گلم...خدا رو شکر که همه چی سالمه....منم دعا کن..از صبر کردن دارم میمیرم. همه جام درد میکنه.مواظب خودت باش
مامان خانمی
31 اردیبهشت 93 13:34
خداییش دلمون نیومد نظر ندیمو بریم انشالله که تا دنیا اومدن وروجکتون همه چی خوب پیش بره دقیقا حالتو درک میکنم.چه روزایی پر هیجانی هست روزای آخر خیلی قشنگه خیلی
♥ مامان مهیلا♥
4 خرداد 93 13:14
سلام خانمی دیگه چیزی نمونده بهراد کوچولو رو بغل کنی قدر روزهای آخر رو بدون وخیلی هم بخواب چون بعد از تولد اصلا نمیزاره بخوابی حتی یه چرت
مامان عرفان
5 خرداد 93 9:59
سلام عزيزم. مباركه 36 هفتگي بهراد جون. عزيزم من توي 36 هفته غافلگير شدم و پسرم بدنيا اومد . مراقب باش عزيزم.